حسین زلفعلی فام, [13.04.16 09:38]
[Forwarded from حسین زلفعلی فام]
بررسی نظریه های روابط بین الملل
* حسین زلفعلی فام دانشجوی دکترای روابط بین الملل
h.zolfalifam@gmail.com
(( بخش دهم ))
واقع گرایی و تحولات آن:
واقع گرایی به صورت مکتب اندیشه سیاست قدرت از آن یاد می شود. منظور از قدرت تغییر رفتار سایرین در زمینه دلخواه است. واقع گرایی در شکل کلاسیکش در اثر توسیدید یعنی تاریخ جنگهای پلوپونزی مطرح شد که او بنیاد واقع گرایی را این جمله قرار می دهد ، حق فقط در بین برابرها وجود دارد حال آنکه قوی ترها آنچه را که می توانند انجام می دهند و ضعیف ترها از آنچه می خواهند فقط رنج می برند.
در عصر مدرن در اروپا ماکیاولی در کتاب شهریار و هابز در کتاب لویاتان و فردریک ماینک در کتاب دلیل وجود دولت آنرا دنبال می کند. مایکل دویل می گوید می توان 3 سنت فکری واقع گرایی را با 3 اندیشه کلاسیک پیوند داد.
بنیاد گرایی متاثر از ماکیاول
ساختار گرایی متاثر از هابز
تکوین گرایی که تحت تاثیر رو سو است.
در این که چه کسی نخستین واقع گرایی بزرگ در تاریخ است اتفاق نظر وجود ندارد. از نظر دوئرتی، منسیوس و کاتیلیا نخستین واقع گرا می باشد. کاتیلیا در کتاب آرتاساسترا به توصیف جهان می پردازد براساس آنچه که هست نه بر اساس آنچه که باید باشد. آرنولد نیبور، آگوستین قدیس را نخستین واقع گرا می داند. ای- اچ_ کار، هم ماکیاول را به خاطر 3 عنصری که در بنیاد فکری او قرار دارد در این زمینه شاخص می داند، تاریخ و نظریه و جدایی اخلاق از سیاست.هابز با بدبینی نسبت به ذات انسان درشمار واقع گرا یان قرار می گیرد.او هم مانند ما کیا ول اخلاق را از سیاست جدا می کند ، می گو ید روابط بین الملل در و ضعیتی قرار دارد که جنگ همه علیه همه وجود دارد. او معتقد است میثا قها بدون شمشیر صر فا کلماتی هستند که نمی تواند انسان را حفظ کنند . هگل نیز جایگاه قدرت را مهم می داند ، باور هگل به اینکه مهم ترین هدف دو لت حفظ خود است از بنیانهای وا قع گرایی محسوب می شود. سیاست قدرت در زبان المانی 1 نماینده دیگر دارد که هانریش فون تریچکه است ،به نظر او جنگ بر بریت نیست بلکه ازمون ا لهی است که سرنوشت ملتها را به حق تعیین میکند . زمینه طرح نظریه واقع گرایی در نیمه قرن 20
زمینه اصلی طرح نظریه واقع گرایی در بعد از جنگ دوم جهانی آغاز شد. در واقع، واقع گرایی نوین واکنشی دسته جمعی در مقابل آرمان گرایی بوده است.
بحران اقتصادی 1929 روح همکاری بین المللی که در سالهای 1925 – 1929 بوجود آمده بود را از بین برد. کشورهای توسعه طلب چون آلمان و ایتالیا و ژاپن در صدد تجدید نظر در تقسیمات ارضی و توسعه ثروت خود برآمدند. در شرایطی که میلیونها تن در طول جنگ درگیر شدند و دیگر اهداف آرمان گرایی نمی توانست معنای چندان داشته باشد. تفکر اصلی در بعد از جنگ این بود که راه حل نهایی برای جنگ وجود ندارد و توسل به منافع مشترک در بقاء و توسل به حکومت جهانی به جای نظام مرکب از دولتها، جملگی پوچ است. بنابراین ناگزیر سیاست بین الملل بعد از دو جنگ، مبارزه قدرت بوده است. بنابراین واقع گرایی در واکنش به بحران نظام بین الملل و ضربه آن به بنیانهای فکری و فلسفی آرمان گرایانه شکل گرفت.
بنیان فکری واقع گرایی قرن 20
واقع گرایان دولت را بازیگر اصلی صحنه سیاست بین الملل تلقی می کنند و معتقد هستند که سایر بازیگران مانند شرکتهای چند ملیتی و به طور کلی سازمانهای غیر حکومتی در چهار چوب روابط میان دولتها عمل می کنند، در حالی که دولت در سطح داخلی قادر به اعمال اقتدار می باشد در سطح خارجی در یک نظام فاقد اقتدار مرکزی با سایر دولتها در همزیستی به سر می برد. در چنین محیطی دولتها با یکدیگر رقابت می کنند و ماهیت این رقابت بر اساس بازی با حاصل جمع صفر تعیین می گردد. واقع گرایان ضمن تاکید بر قدرت و منافع ملی بر این اعتقادندکه اصولا از بین بردن غریزه قدرت صرفا یک آرمان است. بنابراین تعقیب و کسب قدرت یک هدف منطقی و اجتناب ناپذیر سیاست خارجی به شمار می رود. آنها برای استقلال دولتها اهمیت زیادی قائل هستند و معتقدند که در نبود حکومت جهانی، عملا دولتها در حالت مبهم به سر می برند و همزیستی از طریق حفظ موازنه قدرت حاصل می شود.
حسین زلفعلی فام, [13.04.16 09:38]
[Forwarded from حسین زلفعلی فام]
آنها اعتقادی به انقلاب در سیاست بین الملل ندارند زیرا معتقدند اگر بازیگران جدیدی در صحنه وارد شوند بعد از مدتی مشخصات بازیگران قبلی را پیدا می کنند و در صدد تامین امنیت و منافع خود خواهند رفت. مفهوم دیگر مورد نظر واقع گرایان آشوب زدگی است ،منظور این است هیچ حکومت مرکزی در نظام بین الملل نیست و کنترل مطلق بر کل نظام وجود ندارد و دلیل تمایز عرصه داخلی از عرصه بین المللی همین نبود اقتدار در سطح جهانی می باشد. در واقع محیط یا نظام دولتی که دولتها در آن زندگی می کنند اساسا آنارشیک است و آنارشیک بودن نظام دولتی در واقع ریشه در برداشت هابز در زمینه بر قرار بودن وضعیت طبیعی در روابط بین الملل دارد.از نظر انها تعارض و رقابت به عنوان رابطه ای است که در نظام بین الملل حرف اول را می زند .
برخی نویسندگان واقع گرا که افکارشان از اواخر نیمه نخست قرن 20 تاثیر عمده ای بر رشد این مکتب گذاشت عبارتند از :
ای_اچ_ کار
آرنولد نیبور
فردریک شومان
ریمون آرون
جرج کنان
هانس مورگنتا
به دلیل این که هانس جی مورگنتا بیشترین تاثیر را بر تدریس روابط بین الملل در دانشگاه ها داشت و از سوی دیگر ،نظریه نسبتا جامعی از روابط بین الملل ارائه داده است و او را تنها کسی میدانند که به ارائه یک تبیین منطقی و دارای انسجام درونی از رفتار دولتهای ملی پرداخته او را به عنوان یک نظریه پرداز واقع گرایی انتخاب کردم.
کتاب سیاست میان ملتها او را مهم ترین کتاب در رهیافت نظری روابط بین الملل می دانند. می توان او را از نظر معرفت شناختی کاملا مدرن دانست. او قائل به کاربرد خرد و تجربه در شناخت است، به همین دلیل دیوید مکلند نظریه مورگنتا را از محرکهای اصلی انقلاب رفتاری می داند. مورگنتا هم مانند دیگر نظریه پردازان واقع گرا سرشت انسان را شرور می داند که این شرارت او در قدرت طلبی اوست...........ادامه دارد.......................
[Forwarded from حسین زلفعلی فام]
بررسی نظریه های روابط بین الملل
* حسین زلفعلی فام دانشجوی دکترای روابط بین الملل
h.zolfalifam@gmail.com
(( بخش دهم ))
واقع گرایی و تحولات آن:
واقع گرایی به صورت مکتب اندیشه سیاست قدرت از آن یاد می شود. منظور از قدرت تغییر رفتار سایرین در زمینه دلخواه است. واقع گرایی در شکل کلاسیکش در اثر توسیدید یعنی تاریخ جنگهای پلوپونزی مطرح شد که او بنیاد واقع گرایی را این جمله قرار می دهد ، حق فقط در بین برابرها وجود دارد حال آنکه قوی ترها آنچه را که می توانند انجام می دهند و ضعیف ترها از آنچه می خواهند فقط رنج می برند.
در عصر مدرن در اروپا ماکیاولی در کتاب شهریار و هابز در کتاب لویاتان و فردریک ماینک در کتاب دلیل وجود دولت آنرا دنبال می کند. مایکل دویل می گوید می توان 3 سنت فکری واقع گرایی را با 3 اندیشه کلاسیک پیوند داد.
بنیاد گرایی متاثر از ماکیاول
ساختار گرایی متاثر از هابز
تکوین گرایی که تحت تاثیر رو سو است.
در این که چه کسی نخستین واقع گرایی بزرگ در تاریخ است اتفاق نظر وجود ندارد. از نظر دوئرتی، منسیوس و کاتیلیا نخستین واقع گرا می باشد. کاتیلیا در کتاب آرتاساسترا به توصیف جهان می پردازد براساس آنچه که هست نه بر اساس آنچه که باید باشد. آرنولد نیبور، آگوستین قدیس را نخستین واقع گرا می داند. ای- اچ_ کار، هم ماکیاول را به خاطر 3 عنصری که در بنیاد فکری او قرار دارد در این زمینه شاخص می داند، تاریخ و نظریه و جدایی اخلاق از سیاست.هابز با بدبینی نسبت به ذات انسان درشمار واقع گرا یان قرار می گیرد.او هم مانند ما کیا ول اخلاق را از سیاست جدا می کند ، می گو ید روابط بین الملل در و ضعیتی قرار دارد که جنگ همه علیه همه وجود دارد. او معتقد است میثا قها بدون شمشیر صر فا کلماتی هستند که نمی تواند انسان را حفظ کنند . هگل نیز جایگاه قدرت را مهم می داند ، باور هگل به اینکه مهم ترین هدف دو لت حفظ خود است از بنیانهای وا قع گرایی محسوب می شود. سیاست قدرت در زبان المانی 1 نماینده دیگر دارد که هانریش فون تریچکه است ،به نظر او جنگ بر بریت نیست بلکه ازمون ا لهی است که سرنوشت ملتها را به حق تعیین میکند . زمینه طرح نظریه واقع گرایی در نیمه قرن 20
زمینه اصلی طرح نظریه واقع گرایی در بعد از جنگ دوم جهانی آغاز شد. در واقع، واقع گرایی نوین واکنشی دسته جمعی در مقابل آرمان گرایی بوده است.
بحران اقتصادی 1929 روح همکاری بین المللی که در سالهای 1925 – 1929 بوجود آمده بود را از بین برد. کشورهای توسعه طلب چون آلمان و ایتالیا و ژاپن در صدد تجدید نظر در تقسیمات ارضی و توسعه ثروت خود برآمدند. در شرایطی که میلیونها تن در طول جنگ درگیر شدند و دیگر اهداف آرمان گرایی نمی توانست معنای چندان داشته باشد. تفکر اصلی در بعد از جنگ این بود که راه حل نهایی برای جنگ وجود ندارد و توسل به منافع مشترک در بقاء و توسل به حکومت جهانی به جای نظام مرکب از دولتها، جملگی پوچ است. بنابراین ناگزیر سیاست بین الملل بعد از دو جنگ، مبارزه قدرت بوده است. بنابراین واقع گرایی در واکنش به بحران نظام بین الملل و ضربه آن به بنیانهای فکری و فلسفی آرمان گرایانه شکل گرفت.
بنیان فکری واقع گرایی قرن 20
واقع گرایان دولت را بازیگر اصلی صحنه سیاست بین الملل تلقی می کنند و معتقد هستند که سایر بازیگران مانند شرکتهای چند ملیتی و به طور کلی سازمانهای غیر حکومتی در چهار چوب روابط میان دولتها عمل می کنند، در حالی که دولت در سطح داخلی قادر به اعمال اقتدار می باشد در سطح خارجی در یک نظام فاقد اقتدار مرکزی با سایر دولتها در همزیستی به سر می برد. در چنین محیطی دولتها با یکدیگر رقابت می کنند و ماهیت این رقابت بر اساس بازی با حاصل جمع صفر تعیین می گردد. واقع گرایان ضمن تاکید بر قدرت و منافع ملی بر این اعتقادندکه اصولا از بین بردن غریزه قدرت صرفا یک آرمان است. بنابراین تعقیب و کسب قدرت یک هدف منطقی و اجتناب ناپذیر سیاست خارجی به شمار می رود. آنها برای استقلال دولتها اهمیت زیادی قائل هستند و معتقدند که در نبود حکومت جهانی، عملا دولتها در حالت مبهم به سر می برند و همزیستی از طریق حفظ موازنه قدرت حاصل می شود.
حسین زلفعلی فام, [13.04.16 09:38]
[Forwarded from حسین زلفعلی فام]
آنها اعتقادی به انقلاب در سیاست بین الملل ندارند زیرا معتقدند اگر بازیگران جدیدی در صحنه وارد شوند بعد از مدتی مشخصات بازیگران قبلی را پیدا می کنند و در صدد تامین امنیت و منافع خود خواهند رفت. مفهوم دیگر مورد نظر واقع گرایان آشوب زدگی است ،منظور این است هیچ حکومت مرکزی در نظام بین الملل نیست و کنترل مطلق بر کل نظام وجود ندارد و دلیل تمایز عرصه داخلی از عرصه بین المللی همین نبود اقتدار در سطح جهانی می باشد. در واقع محیط یا نظام دولتی که دولتها در آن زندگی می کنند اساسا آنارشیک است و آنارشیک بودن نظام دولتی در واقع ریشه در برداشت هابز در زمینه بر قرار بودن وضعیت طبیعی در روابط بین الملل دارد.از نظر انها تعارض و رقابت به عنوان رابطه ای است که در نظام بین الملل حرف اول را می زند .
برخی نویسندگان واقع گرا که افکارشان از اواخر نیمه نخست قرن 20 تاثیر عمده ای بر رشد این مکتب گذاشت عبارتند از :
ای_اچ_ کار
آرنولد نیبور
فردریک شومان
ریمون آرون
جرج کنان
هانس مورگنتا
به دلیل این که هانس جی مورگنتا بیشترین تاثیر را بر تدریس روابط بین الملل در دانشگاه ها داشت و از سوی دیگر ،نظریه نسبتا جامعی از روابط بین الملل ارائه داده است و او را تنها کسی میدانند که به ارائه یک تبیین منطقی و دارای انسجام درونی از رفتار دولتهای ملی پرداخته او را به عنوان یک نظریه پرداز واقع گرایی انتخاب کردم.
کتاب سیاست میان ملتها او را مهم ترین کتاب در رهیافت نظری روابط بین الملل می دانند. می توان او را از نظر معرفت شناختی کاملا مدرن دانست. او قائل به کاربرد خرد و تجربه در شناخت است، به همین دلیل دیوید مکلند نظریه مورگنتا را از محرکهای اصلی انقلاب رفتاری می داند. مورگنتا هم مانند دیگر نظریه پردازان واقع گرا سرشت انسان را شرور می داند که این شرارت او در قدرت طلبی اوست...........ادامه دارد.......................
+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و پنجم فروردین ۱۳۹۵ ساعت 9:36 توسط حسین زلفعلی فام
|
وبلاگ خبری - تحلیلی روابط بین الملل طبق قوانین ومقررات جمهوری اسلامی ایران ودرزمینه های سیاست بین الملل ، دیپلماسی ، سیاست خارجی ، اموربین الملل ، مطالعات خاورمیانه ، مطالعات استراتزیک ومسائل سیاسی فعالیت می کند.