ایران وامنیت در منطقه خاورمیانه گردآوری از: حسین زلفعلی فام مدرس دانشگاه ((بخش دوم)) 1- الگوهای امنیت منطقهای
مفهوم امنیت و الگوهای امنیت منطقهای، به ویژه بعد از جنگ سرد، شاهد دگرگونیهای عمدهای بوده است. تحولات سالهای پس از یازده سپتامبر و رفتارهای یک جانبه آمریکا در عرصه خاورمیانه باعث ایجاد چشماندازها و تحولاتی جدید در حوزه امنیت منطقهای شده است. در این میان، فروپاشی رژیم بعث و تلاش برای ایجاد نظامی دموکراتیک در عراق یکی از عناصر اصلی ترتیبات امنیتی منطقهای را با تغییراتی اساسی همراه ساخت و در پی آن تبیینهای جدیدتری در خصوص چگونه سامان دادن امنیت در سطح منطقه مطرح شد. این امر باعث کاهش اهمیت برخی الگوهای امنیتی برای خاورمیانه و پررنگتر شدن برخی دیگر از الگوها شد.
با توجه به تحولات منطقهای چند سال اخیر و همچنین ویژگیها و مؤلفههای محیط پیرامونی ایران، به تبیین برخی از مهمترین الگوهای امنیتی قابل طرح برای منطقه و محورهای اصلی آنها پرداخته میشود.
الف) الگوی سیاست واقعگرایانه رقابتی:
این الگو بر پایه تهدیدات آشکار و نهان نظامی استوار است، اما وجود این تهدیدات به معنی نادیده انگاشتن حاکمیت، منافع ملی و نگرانیهای امنیتی سایر بازیگران نیست. در این الگو، ترکیبی چند قطبی از کشورهایی وجود دارد که دارای روابطی سیال و براساس سود و زیان مقطعی هستند که در طول زمان ممکن است تغییر کند. در این الگو منطق موازنه قوا پذیرفته شده است و به طور کلی هیچ کشوری به طور دائم دوست و یا دشمن شناخته نمیشود. در مورد همه کشورها سطوح مختلفی از منافع مشترک یا متعارض وجود دارد و وجوه مشترک تقریباً به همه کشورها در هر منطقه اجازه میدهد که براساس شرایط روز با یکدیگر متحد شوند. به موجب الگوی مزبور شیوه موازنه قوای سنتی برای مدیریت مسائل امنیتی با توجه به برداشتهای زیر نتیجه بهتری میتواند ارائه دهد.
کشورها تا حدی دارای ارزشها و منافع مشترکی هستند و از اینرو، تعریفهای مشابهی از امنیت و ثبات ملی دارند؛
کشورها به طرف مقابل خود اطمینان دارند و به نام گسترش مجموعه خاصی از ارزشها نظم موجود را بر هم نمیزنند؛
کشورها به موجودیت مختار و مستقل دیگر بازیگران احترام میگذارند؛
وجود جنبشها و ایدئولوژیهای فراملی و داخلی نقش کانونی کشورهای مستقل به عنوان بازیگر اصلی را نفی نمیکنند؛ و
اولویتهای سیاسی کشورها به طور معقولی قابل پیشبینی و در طول زمان ثابت است و همین امر باعث اعتمادسازی میشود.
ب ) الگوی هژمونیک:
الگوی دوم برای ایجاد چارچوب امنیتی منطقهای الگوی هژمونیک است که براساس غلبه منافع یک مجموعه از کشورها بر دستهای دیگر و کاربرد عملیاتی ابزارهای نظامی و اقتصادی برای اعمال سیاست بازدارندگی طراحی میشود. براساس این الگو، صف دوستان و دشمنان از یکدیگر تفکیک میشود. الگوی امنیت و ثبات هژمونیک بر مؤلفههای مختلفی استوار است:
دیپلماسی بر پایه عمل انجام شده؛
احساس بینیازی قدرت هژمون به همپیمان یا همپیمانانی از میان دیگر قدرتها؛ یکجانبهگرایی و تکیه قدرت هژمون بر تواناییها و راهکارهای خود برای حل مسائل منطقهای یا جهانی؛
تکیه قدرت هژمون به ابزارهای نظامی و اقتصادی (قدرت سخت) در پیشبرد هدفها؛
نیاز قدرت هژمون به رژیمهای بینالمللی و منطقهای برای پاسداری از منافع خود و نیز پیشگیری از خطراتی که میتواند متوجه نظام مبتنی بر ثبات هژمونیک باشد.[1]
این الگو بعد از یازده سپتامبر در منطقه خاورمیانه از سوی ایالات متحده تعقیب میشود. هدف ایالات متحده از استقرار الگوی امنیتی ثبات هژمونیک در منطقه را میتوان در راستای هدفهای آن کشور در سطح جهانی و رقابت قدرتهای جهانی برای تسلط بر این منطقه دانست. در این الگو، افزایش استفاده از زور در شکلدهی به ساختار امنیتی منطقه و حضور حجم وسیعی از نیروهای نظامی اولویت دارد و با تفکیک روشن کشورهای دوست و همپیمان و کشورهای دشمن، از حداکثر ابزارها و توانمندیها برای اعمال فشار و تضعیف کشورهای غیر همکار استفاده میشود.
ادامه دارد........
+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و پنجم شهریور ۱۳۹۵ ساعت 13:37 توسط حسین زلفعلی فام
|